نظریه های روان درمانی
تاریخچه - چارچوب نظری - کاربرد

گذر از آینه به عرصه نمادین

این مقاله ترجمه مقاله « ژاک لاکان» دکتر مارى کلیگز است که استادیار ادبیات انگلیسى در دانشگاه کلرادو است. هرجا از دیگرى بدون پرانتز استفاده شده منظور other با oکوچک به معناى معمول دیگرى یا غیر است و هر جا داخل پرانتز آمده منظور دیگرى با O بزرگ به معناى خاص «دیگرى» است.
 
ژاک لاکان، روانکاو پیشرو فرانسوى، ابتدا به تحصیل روانپزشکى پرداخت و در دهه ۳۰ و ۴۰ به درمان بیماران روانى اشتغال داشت. سپس در دهه ۵۰ شروع به پروراندن و ارائه روایت جدیدى از روانکاوى کرد که برپایه نظریات زبان شناسى و انسان شناسى ساختارگرا شکل گرفته بود. با این توضیحات ممکن است لاکان، همان فروید به نظر آید که با سوسور ادغام شده و تأثیراتى هر چند اندک هم از لوى استروس و حتى دریدا پذیرفته است اما مهم ترین و مؤثرترین پیشگام فکرى او فروید بود. یکى از پیش انگاره هاى اساسى تفکر اومانیستى، وجود نفس پایدار و منسجم است که داراى خصایص مطلوبى مانند اراده آزاد و خودسامان بخشى است.


ادامه مطلب ...

توجه روانکاوی به ادبیات و هنر و سپس به نقد هنری به رغم مباحث بسیاری که به ویژه نظریه ها و برداشت های فروید و شاگردانش ایجاد کرد و مناقشات طولانی را دامن زد، تحول عمیقی را نیز در پی داشت که عرصه نقد را به کلی دگرگون کرد. این ارتباط میان روانکاوی و هنر از اصلی ترین جریانات نقد هنری و ادبی در طول یک سده اخیر محسوب می گردد

نقد روانشناسی تقریباً همزاد خود روانشناسی است. زیرا از همان آغاز فروید در فعالیت های خود بخشی را به بررسی ادبیات و هنر اختصاص داد. بنابراین مطالعات ادبی و هنری و روانشناسی عمری بیش از یک صد سال دارد. فروید با برگرفتن برخی از مضامین و اسطوره های ادبی همچون اودیپ، کوشید تا نظریات انتقادی خود همچون عقده اودیپ را مطرح کند. بنابراین، او منابع ادبی و هنری را سرچشمه هایی برای شناسایی و پرداختن به روانشناسی خود می پنداشت. به بیان دیگر، ادبیات و هنر نیز در رشد و توسعه روانشناسی و روانکاوی نقش عمده ای ایفا می کنند. به همین دلیل است که در دوره تکوین روانشناسی و روانکاوی تا این حد ادبیات و هنر حضور دارند. در نتیجه نمی توان نقش ادبیات را در کشف بزرگ ضمیر ناخودآگاه نادیده انگاشت. البته دامنه مطالعات روانشناسی فقط به ادبیات و هنر محدود نمی شود، همانگونه که نقد ادبی و هنری نیز به مطالعات و نقد روانشناسی محدود نمی گردد، اما تعامل این دو با یکدیگر تاثیری عمیق و غیر قابل انکاری بر هم داشته است. چنانکه نقشی که روانشناسی در نگرش به انسان و فرهنگ و نقد آنها داشته است، در تحول از نقد سنتی و سپس پوزیتیویستی به نقد نو، غیرقابل انکار بوده است.



ادامه مطلب ...
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 11 صفحه بعد
پيوندها